نمی دانم از فراق تو بنالم یا از غریبی خودم؟ نمی دانم تورا بخوانم که بر گردی یاخودم رادعاکنم که بیایم؟ از این بسوزم که نیستی یا از آن بنالم که چرا هستم؟ هیچ می گویی اسیری داشتی حالش چه شد، خسته ی من نیمه جانی داشت احوالش چه شد. ............................................................. دلم تنگ است، نمیدانم ز تنهایی پناه آرم کدامین سوی . پریشان حالم و بی تاب می گریم و قلبم بی امان محتاج مهر توست . نمیدانی چه غمگین رهسپار لحظه های بی قرارم من به دنبال تو همچون کودکی هستم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد