نمی دانم چرا دنیا چنین است

به هر سو می روم رنگش همین است

نه جایی آسمان افتاده بر خاک

نه کوهی خفته در زیر زمین است

نه مهتابی به روز آید به بالا

نه خورشیدی به شب نور آفرین است

نه جایی لاله چون برف سپید است

نه رنگ برف سرخ و آتشین است

نمی دانم چرا هرسو که رفتم

همیشه آب با دریا قرین است

نمی دانم چرا پروانه با شمع

سخن هایش همیشه دلنشین است

چرا؟؟؟ وقتی که می سوزد در آتش

تو گویی روضه رضوانش این است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد