فرهنگ جذاب اصطلاحات یک زن

برزن :ریشه تاریخی کلمه زن ، بر + زن ، زن برتر ، زن برتر از مرد ، هر زنی

 

راهزن : راننده ای که مونث باشد (مثال : راهزن کامیون ، راهزن اتوبوس ، راهزن وانت ، راهزن تاکسی ، راهزن موتور ؛ راهزن الاغ)

ظنین : در متون تاریخی به صورت زنین آمده است ، جمع مکسر زن ، زنها

زنجان : سرور ، همان زن اس به شیوه صمیمانه ، چیزی که همه مردها مجبورند بگویند

نازنین : مرد ، نا+زن+این(این یارو که زن نیست)، یک نوعفحش رکیک ، عبارتی برای تحقیر جنس دوم

مرزنگوش : کاربرد خاصی ندارد اما با توجه به ریشه تاریخی آن (مرد + زن + گوش) نتایج زیر برداشت می شود :

۱. مردی که به حرف زنش گوش می کند.

۲. زنی که گوش مردش را می کشد.

۳. مردی که گوش زنش گوشواره می کند.

۴. …

زنگوله : مرد خرفت ، هر مردی ، یکی از کسانی که زنها به راحتی گولشان می زنند.

زنبیل : نیروی امنیتی اجتماعات زنانه ، زنی که با بیل دفاع می کند ، گاهی در معانی زن کشاورز نیز آمده است
(بدبخت ، مردی که همزمان چند زن دارد)

کف زن : زن کار درست ، خانمی که همه را در کف می گذارد.
زنبور : ترجمه تحت الفظی زن  انگلیسی – زن بور

زندان : (به فتح ز)محل اجتماعات بانوان ، ردیف اول کلاس

زندان انفرادی الکترونیک : پشت میز کامپوتر حاوی یاهو مسنجر


موزیک زیبا و جدید شادمهر عقیلی برای دانلود


پوستر موزیک آزادی


متن ترانه :

نمیدونم چرا هنوز یاد تو میوفتم
که با هر قطره ی اشکت منم مثل تو آشفتم
نمیدونم چرا منم مثل تو بیتابم
شبایی که تو بیداری به یاد تو نمی خوابم
اونقدر گفتن که آزادیم
به مرگ ساده تن دادیم
شاید از جرم دیروزه که به این روز افتادیم
منم هم رنگ تو میشم
سراغ عشق و میگیرم
که با هر قطره ی خونت منم مثل تو میمیرم
پای حرف تو میمونم که امید رو به من دادی
منم همراه تو میشم به عشق صبح آزادی
سکوتو میشکنیم ما
بفهمن که هنوز هستیم
با فریادت نشون میدی که از هیچی نمیترسی
داره آروم جون میده نسلی که مرگ رو فهمیده

نمیدونم چرا اما آزادی بوی خون میده



حجم فایل : 3مگابایت

فرمت : MP3



دانلود موزیک آزادی از شادمهر

«قالَ الاِْمامُ الْمَهْدِىُّ(علیه السلام):
أَنَا خاتَمُ الأَوْصِیاءِ وَ بى یَدْفَعُ اللّهُ الْبَلاءَ عَنْ أَهْلى وَ شیعَتى.»:
من آخرین نفر از اوصیا هستم، خداوند به وسیله من بلا را از خانواده و شیعیانم برطرف مىگرداند.
أَکْثِرُو الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذلِکَ فَرَجُکُمْ.»:
براى تعجیل فَرَج زیاد دعا کنید، زیرا همین دعا کردن، فَرَج و گشایش شماست.
نوکررخ ارباب نبیندسخت است
     آغازولایت وامامت مولاصاحب الزمان برشیعیان ودوستدارانش به خصوص شمادوستان بزرگوارمبارک

شیخ بهایی

همه روز روزه بودن      همه شب نماز کردن

همه سال حج نمودن    سفر حجاز کردن

ز مدینه تا به کعبه        سرو پا برهنه رفتن

دولب از برای کعبه        به وظیفه باز کردن

به مساجدومعابد         همه اعتکاف کردن

ز ملاهی و مناهی       همه احتراز کردن

شب جمعه ها نخفتن   به خدای راز گفتن

زجودبی نیازش           طلب نیاز کردن

به خدا که هیچکس را   ثمر آنقدر نباشد

که به روی ناامیدی       در بسته باز کردن

باباطاهر

ز دست دیده ودل هر دو فریاد           که هرچه دیده بیند دل کند فریاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد         زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

امام حسین{ع}

گر جز به کشتنم         نشود دین حق بپای

پس ای تیغها             بیایید بر پیکرم فرود

بدون شرح

روز مرگم 

هرکه شیون کند از دورو برم دور کنید 

همه را مست و خراب از میه انگور کنید 

مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید 

مست مست از همه جا حال خرابش بدهید 

مگذارید بیایدواعظ 

پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ 

جای تلقین به بابالای سرم دس یزنید 

شاهدی رقص کند جمله شما دست بزنید 

روز مرگم وسطسینه من چاک زنید 

اندرون دل من یک قلم تاک زنید 

روی قبرم بنویسید وفادار برفت 

          آن جگر سوخته 

خسته از این دار برفت........

دل شکسته

میگن خدا بهترین خریدار برای دلهای شکسته هست.....


خداوند دلهایی رو دیگران شکسته اند به بهای بالایی-مهربانی و رحمانیتش-میخرد و مرهمی بر دلهای شکسته میگذارد که حاصل آن آرامش جان و التیام دل شکسته بنده اش هست...


خداوندا دل من را بندگانت شکستند و من با دل شکسته نزد تو آمده ام...

وقتی زندگی صد دلیل برای گریه کردن به من نشان میدهدمن هزار دلیل برای خندیدن به او نشان میدهم.....

زندگی آنقدر ابدی نیست که هر روز بتوان مهربان بودن را  

 

به  فردا

انداخت....

 

دوستان روزهارو با خاطرات سپری کردن خیلی مشکله کاری نکنید که براتون  

 

فقط خاطرات بمونه

خداوندا تو راغریب دیدم و غریبانه غریبت شدم من تو را بخشنده پنداشتم و گناهکارشدم تو را گرم دیدم و درسرد ترین لحظه ها به سراغت امدم بار خدایا تو مرا چه دیدی که ایچنین به من وفا دار ماندی

یک لیوان شیر

پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محلات، خرج تحصیل خود را بدست میآورد

یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت.
در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه بعدی تقاضای غذا کند.
با این حال وقتی دخترجوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد
و به جای غذا یک لیوان آب خواست.
دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد.
پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟
دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم.
پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم.
پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکو کار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد.
سالها بعد…. زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد.
وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید، برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی وی به کار گیرد.
مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا سید. زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود . او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند.
نگاهی به صورتحساب انداخت. جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. امضا دکتر هاروارد کلی
زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد .پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد.
فقط توانست بگویدخدایا شکر…..
خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد